صدای نسل سوم



جاتون خالی یه کار اداری داشتم 
تا رفتم تو اتاق آقای مسئول
دیدم ترش کرده
اخماش تو هم دیگه
تا رفتم توضیح بدم
گفت کارتون؟
گفتم یک سوال داشتم خدمتتون.
حرفمو قطع کرد و گفت فقط اگه کوتاهه بگید!

الان یکی برام "شعور" رو به چند زبان زنده دنیا ترجمه کنه خواهشا

من در جواب این جناب چی بگم خوبه؟
آخه شلغم! من اگه کاری نداشتم که نمیومدم چشمامو با چهره ی نورانی تو مثل جرقه ی جوشکاری آسیب بزنم که.
الان من سوالمو با چه خط کشی اندازه بگیرم برات تا تو خودتو موظف بدونی کارمو راه بندازی؟!
الان اگه سوالم بلند بود یعنی جواب نمیدی؟! خب پس برا چی نشستی اینجا آخه؟!

اصلا گاهی به نزول انسانهای نخستین از مریخ به اداراتمون دارم یقین پیدا میکنم

#افسرمولا


شاه که شاه بود اونهمه عِهِن و تولوپ داشت و اونهمه تشریفات برا تاج گذاری خودش و زنش داشت دیگه اثری ازش نیست .


حالا چهارتا سلبریتی بی سواد توی جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی اومدن رو سن و یه زن انکرالاصوات رو آوردین خونده براتون خیال نکنید خبریه.

عین یه بچه که تا خیس میکنه خودشو از تذکر مامانش میترسه و میگه من که گفتم جیش دارم!

آقایون عذر بد تر از گناه آوردن که همخوانی بوده منتها صدای بقیه توی فیلم ها نیوفتاده

در حالیکه اون بقیه خانم ها که شبیه مترسک هرکدوم یه ریخت عجیبی داشتن اصلا میکروفن نداشتن

تا بوده همین بوده 


 ما هرسال 22 بهمن پرشور میایم تا گند های شمارو بشوره و ببره که خون به دل خانواده شهدا نشه.


#سلبریتی_های_نمک_نشناس

#صهیونیست_های_فارسی_زبان



توی دنیا فقط کافیه خدا بهت نشون بده 

که کپسول اکسیژن تورو کجا قرار داده.

فقط کافیه خدا بهت نشونش بده.

انسان همونطور که رو به پیری میره

ریه هاش فرق میکنه احوالشون

دز اکسیژن هم میره بالا

خدا نکنه از اکسیژنی تنفس کنید 

که حالتونو خوب نمیکنه و خودتونم متوجه نمیشید


#افسرمولا


وقت طلا نیست
آبراهام لینکن اشتباه گفته

از کودکی به ما آموخته اند که وقت طلاست.»* غافل از آنکه طلا را، هم می شود ذخیره کرد و هم می توان دوباره به دست آورد؛ درحالی که زمان را، نه می توان دوباره به دست آورد و نه ذخیره کرد؛ شاید چینی ها این موضوع را بهتر درک کرده اند، که در ضرب المثل های خود آورده اند:

با یک متر طلا نمی توان یک متر وقت را خرید.


قابل توجه کسانیکه از کربلا جاموندید و از امام حسین علیه السلام گله مندید

✳️روزی شاگرد امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد وپرسید: مطیع امر امام یعنی چی؟

امام سیبی را که در دست داشتند به دونیم مساوی تقسیم کردند وجلوی شاگردشان گذاشتند وفرمودند:

نیمی از این حلال ونیمی حرام است!

‼️شاگرد با تعجب پرسید چرا؟!

امام فرمودند :

کسی که مطیع امر امامش باشد هر چه را امام بگوید بی چون وچرا وبدون شک میپذیرد، اگر تو مطیع واقعیه امامت باشی نباید شک کنی وبپرسی چرا آن قسمت سیب حرام است و این قسمت نه!


شما هم اگر مطیع واقعی هستید هر چه را سید الشهدا برایتان مقدر میفرماید با جان ودل بپذیرید حتی اگر آخر آن به وصال نرسد.

✳️بی شک مصلحت آنان از دلتنگیه ما برتر است،پس دل بسپارید به مصلحت.بالاخره این شهر پر از فتنه هم حسینی و هیئتی میخواهد.


سر تعظیم فرود بیاورید در برابر مصلحت .

وهیچ گاه از امامتان نپرسید چرا برای همه جا بود وبرای من نبود.


هر چند تحمل فراق کربلا کار آسانی نیست ولی

عشق یعنی عاشق دلبر شدن ✨

آنچه را او میپسندد آن شدن



داشتم فکر میکردم اگه یه سال قسمتم نشه که اربعین پیاده تو مسیر نجف تا کربلا باشم.به معنی واقعی کلمه دیوانه میشم.

که یهو یکی برام این پیام رو فرستاد

فکر کردن بهش هم خیلی سخته.


الحمدلله رب العالمین امسال چهارمین سال پیاپی هست که ارباب میطلبند.

یکی میگفت چیه هرسال هرسال میری کربلا

بذار یه سال یکی دیگه جات بره!


این حرف مثل این هست که بگن چیه هرسال هرسال میری راهپیمایی روز قدس

یه سال نرو بذار بقیه برن!

کسی که اربعین میره کربلا مطمئنا خیلی سختی ها رو به جون خریده و برای زیارتِ صرف نمیره

راهپیمایی اربعین زمینه ساز ظهور حضرت حجت(عج) هست.

#حب الحسین یجمعنا

#افسرمولا


در عصری به سر میبریم که در آن مُجرم بودن افتخار است 

و تن فروشی, شغل دست نیافتنی جز برای زیبارویان

و با مسئولینی روبرو هستیم که بخاطر آرامش روانی فرزندانِ 2 تابعیتی شان

آنچنان بی تفاوت و آرام از کنار قوانین پوشش گذر میکنند 

که نکند به دلبندشان در تعطیلاتی که به ایران می آید بد بگذرد!

با مردمی مواجهیم که فرزاندانشان را به دست زمانه سپرده اند 

و می گویند:زمانه عوض شده.سخت نگیرید!

و در این شهرِ پر آشوب

هستند نی که با اشکی پر حرارت با همسرانشان در تابوتی تنگ 

و با چهره ای نورانی و غرق در خون وداع میکنند.

همان ها که رفتند تا کسی دستش به سمت ناموس این مملکت دراز نشود

آهااای دختران و نیکه با بی حجابی تن عرضه میکنید

بدانید

اگر کسی متعرضتان نمیشود 

اگر کسی در عموم به شما تعرض نمیکند

فقط بخاطر جوشش خون شهداست.

پس حرمت نگه دارید 

و قدر بدانید.

که اگر قانون نباشد.

همان قانونی که تا تدوین شود

.شهید بهشتی هااا

شهید مطهری هاا.شهید آیت هاااااشهید دیالمه هاااا فدا شدند

که اگر قانون نباشد

شما هم در زیر دست و پای مردانی که 

حرمتِشان را نگه نداشتید خورد میشوید.

مردانی که نیاز طبیعی و غریزی شان را به سخره گرفتید 

مردانی که با ظاهر نامناسب شما,زندگیشان نابود شد.


خدایا 

سخت است قدم زدن در جماعتی از ن بی حیا

که آنقدر دست و فکرشان خالیست که 

چیزی جز عرضه ی تن ندارند



و سخن آنقدر طولانیست اما کسی را تاب شنیدن نیست


انسان موجود عجیبیه

اگه یه روز ببینه 

یکی بنزِ همسایه رو گرفته و باهاش سلفی گرفته و توی اینستاش گذاشته

همه میرن کامنت میذارن که 

جیب خالی و پُز عالی


اما اگه یه خانوم بره آتلیه 

یا اگه یه پسر بره بدنسازی و بازوشو باد بیاره 

و بعد عکس هاشو بذاره توی اینستا


یه عده با حسرت

 یه عده با تعجب 

یه عده هم مبهووووت 

کامنت میذارن که:

چقد زیبایی

زیبایی طبیعی و از این جور حرفا!


چرا کسی نیست همون:"جیب خالی و پُز عالی" رو بگه؟!

مگه این فرد توی این چهره دخیل بوده؟!

زحمتِ این چهره رو که یکی دیگه کشیده!

برای حفاظت از این زیبایی و آسیب ندیدنِ انسان هم

خدا یه دستوراتی داده.


کاش بدونیم مالک تمام نعماتی که در اختیار ماست 

"خداست"

پس اینهمه تکبر و تفاخر و.با مالکیت یکی دیگه 

خنده دار نیست؟!



#افسر مولا



همچون گنجشکی که زیر رعد و برق و غرش آسمان
زیر برگ درختی مینشیند
خودش را جمع و جور میکند 
و بی خیاااالِ هر دلهره و نگرانی 
به چکیدنِ قطرات باران از نوک برگ بالای سرش خیره می شود.
چقدر باران صبورش کرده
انگار نه انگار تا قبل از آن
لحظه ای روی سیم های برق خیابان بند نمیشد.

عید غدیر
مهمان شهدا
به صرف چای و دوحبه قند از بچه های تفحص

#افسر مولا

ر




ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ .

ﺍﻣﺎ ﻣﺎ شیعیان ﺗﺎﻨﻮﻥ ﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻢ؟ ﺒﺎﺭ؟ ﺧﻄﺒﻪ؟ ﺁﺎ ﻣﻮﻻﻤﺎﻥ ﺭﺍ خوب می شناسیم؟

ﺸﺖ ﺟﻠﺪ کتاب ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ مسیحی ﻨﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ :
O'Ali,
If I say you're superior to Jesus Christ, my religion
cannot accept it!
If I say he's superior to you, my conscience won't
accept it!
I don't say you're God!
.So, tell us yourself, o'Ali:
Who are you !?
ﺍﻯ ﻋﻠﻰ !! ﺍﺮ بگویم ﺗﻮ ﺍﺯ مسیح ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ، دینم ﻧﻤﻰ پذیرد !! ﺍﺮ بگویم ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ پذیرد !! ﻧﻤﻰ گویم ﺗﻮ ﺧﺪﺍ هستی !! ﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ : ﺗﻮ کیستی ؟! 


#عید_غدیر_مبارک

#نهج_البلاغه_بخوانیم

#افسرمولا



مـعـشـوق جهان سرور و سالار شهیدان

در و مکان مظهر دادار حـسین است

ای شـیـعـه مکن شکوه ز درد و غم ایام

درمــان و عـلاج دل بــیــمـار حـسین است

ایـدوسـت مـشـو از در این خانه تو نومید

بـاب کـرم و بـخـشـش و ایثار حسین است


#آه یا اباعبدالله


شعر از محمد حیاتی
#افسرمولا لحظه پایان عمر

روسریش رو شونه هاش افتاده بود 

خانمی بهش گفت:

عزیزم روسریت افتاده!

خب بیوفته ,مگه چیه؟

این فرهنگ جامعه ی ماست که باید عوض بشه 

تا میری تو خیابون و روسریت میوفته 

همهههه زول میزنن نگاه میکنن!

یه ذره فرهنگ اگه داشته باشن مثل خارج از کشور عادی میشه براشون

اونجا مرد از کنارت رد میشه اصصصصلا نگات نمیکنه 

انقد فرهنگشون بالاست!!!


بنظرت اینکه یک مرد با اینکه خدا طوری خلقش کرده که به زیبایی ها و لطافت و ظرافت های زن جذب میشه اما تو خارج از کشور بی هیچ حسی از کنار هم رد میشن 

این خوبه؟ بنظرت یه جای کار نمیلنگه؟

چرا توی همون خارج که میگی با فرهنگن , زن رو با یه اتیکتِ قیمت پشت ویترین میذارن و اون زن باید به دستور صاحب مغازه 

ساعت ها مثل مجسمه بشینه یا بیایسته؟!


بنظرت اینکه خدا کشش بین مرد و زن گذاشت تا ازدواج و بقای نسل امتداد داشته باشه این بده؟!

اینکه مرد تا تعهد نده تا قبول نکنه که مهریه و نفقه و.خانوم رو میپردازه اسلام اون زن رو بر اون مرد حلال نمیکنه

اینکه اگه تعهد بده و زیرش بزنه باید در قبال حقوقی که از زن ضایع کرده جواب پس بده و مجازات بشه 


بنظرت اسلام فرهنگش ریشه دار تره یا غرب که 

توی خونه های فساد و نامشروع تخلیه میشن و تو خیابون هیچ حسی به زن هایی که از کنارشون رد میشن ندارن ؟

اگه اسمِ این بی تفاوتی رو فرهنگ میذاری 

پس این آمارِ توی غرب که از سنین پایین توی مدارس تاهست

ناشی از کدوم فرهنگه؟!


افسر مولا


زندگیِ ما توی دنیا مثل بازی تو زمینِ فوتباله

هیچ چی تا دقایق پایانی مشخص و قطعی نیست

مثلِ بازیِ بلژیک _ ژاپن جام جهانی 2018

درسته که ژاپن 2 بر 0 جلو بود

اما دقیقه ی 94

بلژیک از زمین برنده میاد بیرون.!!!



"اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"


قیچی رو دستش گرفت

نشست جلو آینه

شروع کرد به  کوتاه کردن موهای جلوی سرش 

هعی کوتاه کرد و دید کج و کوله شده

نیم سانت

یک سانت

یک سانتِ دیگه 

تا به خودش اومد دید شده شبیه .


خشکش زده بود و چشماش داشت از حدقه میزد بیرون

پلک هم نمیزد

بهش گفتم نگران نباش زمان درستش میکنه

 انگار نه انگار!!!! اصلا گوشش بدهکار نبود.

تا گفتم:"درک میکنمت",یهو توپید به من : 

بابا بس کن دیگه,تو اصلا میفهمی الان چه حالی هستم؟

گفتم:وجدانا میخوای دقیییییقا بگم چه حالی هستی؟

زد زیر خنده و گفت:خب بگو


گفتم:حال اونی که به رای داده 

و تقویم گذاشته جلوش,هرروز تا 1400 میدوه تا ببینه کی زمان میره جلو و اوضاع عوض میشه لامصب

تو هم صبر کن تا موهات  بلند بشه تا بتونی بری سلمونی!



بدرود , ای همدمی که تا هستی, قدر و منزلتت بسیار و چون نیستی, نبودنت مصیبت بار! و ای مایه ی امیدی که دوری ات سخت و دردناک است!

بدرود, ای آشنای صمیمی که چون می آیی, مأنوس می شوی و شادی می آوری, و چون می گذری, به وحشت می افکنی و صبر و قرار می بری!

بدرود, چه طولانی بودی بر گنه کاران, و چه پر شکوه نمودی در دل های مومنان!

بدرود, ای ماهی که پیش از آمدنت, تورا بخواهند و پیش از رفتنت , بر تو اندوه خورَند.

خداوندا! با سپری شدن این ماه, جامه ی گناهان را از ما برکن و با رفتنش, مارا از بندِ بدی هایمان بیرون کن و از کسانی قرارمان ده که به لطف این ماه , سعادتمند ترین و در آن, پاداش یافته ترین و از آن, برخوردار ترین اند.

گزیده ای از نیایش امام سجاد(علیه السلام) در وداع با ماه مبارک رمضان

هنوز توی پیاده روی اربعین

توی شبهای قدر

تو شادی هام

تو غم هام 

نمیتونم فراموشت کنم

ای کاش های سوکی برام گذاشتی 

و رفتی.6 سال هست که رفتی.

کاش میتونستم دوباره کنارت بشینم و 

تو ماشین رو روشن کنی و بریم دور بزنیم

کاش من دوباره کنارت بشینم و سراپا بشم گوش 

و با تمااااااام وجودم بشنوم حرفهاتو


کاش دوباره مارو باهم ببینن و ازت بپرسن

کاش دوباره am. is. are رو با من مرور کنی 

کاش دوباره با دیدن واژه orginal توی کفشم 

دوباره سرمو از پنجره بکنم داخل و بپرسم

معنی این کلمه چی میشه؟

و تو با لبخند جوابمو بدی .

کاش دوباره بگی من میخوابم تو این تکالیف رو بنویس

کاش من دوباره توی مسجد کنارت بشینم و بگی خب نوبت شماست.

کاش من دوباره به عشق اینکه برات خوب قرآن بخونم

با واکمن بارها صوتِ پرهیزگار رو گوش بدم و تمرین کنم

کاش باز برام پارچه بخری 

برام مانتو بدوزی

کاش هنوز هم وقتی اون مانتو با گلهای مسی رنگ رو میپوشم

ازم بپرسن از کجا خریدی؟

من جواب بدم خانم فرزانه ام خرید و دوخت.

گاهی وقت ها که دلم برات تنگ میشه

لباس هایی که برام دوختی رو پشت و رو میکنم

به جای دوخت ها خیره میشم.چون یه روزی موقع دوختنشون .چشمهاتو به این خطوط دوختی .من حالا با نگاه به این یادت رو و نگاهت رو برای خودم زنده میکنم.

کاش میشد دوباره ببینمت

کاش باز از آرزوهات برام بگی و من بعضی جاهاشو ناخواسته عوض کنم .

و تو بگی آره میتونیم اینکارو کنیم.


کاش باز هم لبخندت رو مقابل اون معجزه میشنیدم

کاش وقتی سر کوچه ایستادی تا من برم تو خونهکاش برمیگشتم و دوباره محکم درآغوش میکشیدی منو.

کاش خدا بهم میگفت که فرصتمون برای با هم بودن کمه

کاش وقتی خوابتو برام گفتی باور میکردم که اونیکه قراره سر به بیابون بذاره از دوری .اون من بودم نه تو.

کاش دوباره مثل شهادت امام هادی(ع) باهام قرار بذاری و بیای سر قرار

من راضی ام به با تو بودن توی خواب

دلم برات تنگ شده 

گاهی واژه دلتنگی برای بیان احساسم کم میاره.دوستت دارم.

به وسعت تمام ثانیه های با هم بودنمان تشنه ی شنیدن صدای لبخندتم.

فرزانه ی عزیزم


صلوات و روحت شاد



قدم گذاشتن روی رمل های فکه 

زندگی دنیا رو خوووب ترسیم میکنه

هرجایی که فقط رمل هست 

پا اونقدر توش فرو میره تا به سفتی برسه تا بتونی گام بعدی رو بگیری.

هرجایی که زمینش سفت تر باشه زودتر میتونی گام بعدی رو برداری وگرنه تلاشت بیهوده ست.



نکته بعدی این هست که 

وقتی وارد یادمان ها میشی 

گاهی نمیتونی تمرکز کنی 

توجه به آدم ها حواستو پرت میکنه و اکتفا میکنی به نفس کشبدن تو اون فضا

غافل از اینکه زمان محدود هست و ناگزیر بعد از چند دقیقه همون نفس کشیدن هم ازت سلب میشه و باید ترک کنی اونجارو.


کاش توی دنیا حواشی وقتمونو تلف نکنه .



#افسرمولا


امشب نیمه شعبان .جایی که من قدم میزدم اسمش: خیابان حضرت ولی عصر بودهمه جا شلوغ بود و پر از دود اسپند و آبمیوه و شیرینی و.ترانه و مداحی مخلوط

چادری و مانتویی در هم

بی حجاب و با حجاب

اما بزرگترین سانسور امشب کسی نبود جز امام زمان عج

چقدر فاااااصله داریم

چققققدر دوریم 


ما مانده ایم و

 جامعه ای که به سمت بازتعریفِ هنجارها 

افسارگسیخته میجهد!


اللهم عجل لولیک الفرج.امام زمانم کجایی؟؟؟


 

خسته ام 
کوفته ام
سردرگمم
 
اما دلم خستگی میخواهد 
خستگی آن شبی که
کوله به دوش 
بعد از غروب آفتاب 
تمام موکب ها پر شده بود .
و بعد از کلی پیاده روی با پاهای تاول زده 
در مسجد شهید حکیم به فضایی نیم متر در دو متر  پناه بردم
عینک را در آوردم 
کوله ام را زیر سرم گذاشتم .و خوابیدم.
 
#افسرمولا

گاهی اوقات یه توصیه هایی میشنویم

سر بزنگاه ها

 اما با عقل کل بودن و پرستیژ همه دانی گارد میگیریم

یه شرایطی میشه که الا و لابد باید اون کارو انجام بدی تا ته خط بری

شکست بخوری

بعد اسلو موشن بری و به اون توصیه یکبار گوش کنی و ببینی وووو چه دقیق بود!

دعا میکنم هیچ وقت از این توصیه ها به آسونی رد نشید و اون لحظه ها خدا بادِ پرستیژتونو یه جوری خالی کنه که ناگزیر شش دانگ گوش بدید!


#افسرمولا

#پیچ

#ساده_رد_نشو



به خرابات روم بهر نگهداری دل

تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل

دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان

من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل

اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید

روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل

خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است

ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل

هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد

تنگ شد حوصله از بهر پرستاری دل

چه زیانها که نمودم ز ره دلخواهی

چه ملامت که کشیدم به هواداری دل

ای فنا چاره دردت نتوان کرد مگر

اشک خونین و دعای سحر و زاری دل

از : آیت الله ملاعلی معصومی همدانی (رحمه الله علیه)

خب بگو ببینم داستان چیه؟

هیچی

داستان این هست که هرچی پیش میره 

باید پوستت کلفت تر بشه

دلت بزرگ تر بشه

وگرنه له میشی 

اما این پروسه کلفت شدن پوست لامصب طول میکشه

به موازات ضخیم شدن پوست 

هم دل بزرگ میشه هم سفت و سخت میشه

یعنی دیگه چوب خط های عاطفه و مهربونی و دل رحمی و.پر میشه و عقل حسابی ناجوانمردانه حکومت میکنه و اجازه ی نطق زدن به احساس نمیده .

اصلا خوب میکنه

چه معنی داره جایی که عقل هست 

عاطفه بپره وسط 


ولش کن.بیخیال بابا داشتم بلند بلند فکر میکردم


تا حالا شده یه اتفاقاتی براتون بیوفته و شما موفق بشید که اژدهای خفته درونتون رو ببینید؟

مثلا یه حسد اون گوشه دلتون زیر فرش باشه

یا مثلا یه کوچولو تکبر 

یا حرص و ولع و.؟


واااای مثل فیلمهای تخیلی و ترسناک مخصوصا بری سینما اونو 3 بعدی ببینی !

وااای اصلا باورت نمیشه خودتی!


بعدش که ناگزیر باورت شد

میری تو سکوت با دنیا 

بعدش خدا اون وسط مسطا یه نور میفرسته 

دوباره دستتو میگیره 


اما حواستو جمع کن 

زشته هعی اژدها راه بدی تو دلت 

بابا مگه طو.ست؟




زیر فرش دلتون پاک

رابطتون با خدا تمیز

عزتتون همیشگی



تمنای دعا دارم



مگه میشه آدم , خدا رو دوست داشته باشه 
ولی کارایی کنه که خدا دوست نداره؟!


آره میشه 
چرا نشه؟!

من یکیو میشناسم که خیلی رفیقشو دوست داره 
اما همش کارایی میکنه که رفیقش دلخور میشه 
بعدش ازش معذرت خواهی میکنه 
و به شدت هم همدیگه رو دوست دارن!

قبول دارم که 
اگه عالم و عاقل برخورد کنه 
عزیزتره 

اما مییییشه 
باور کنید.


اونم خدایی که ستارالعیوبه 
خدایی که از مادر مهربون تره
خدایی که درِ توبه رو برا همین باز گذاشته
خدایی که سرزنش خطاهارو به سر بنده اش نمیکوبه
خداااااااااای من 
عاااااااشقتم
یادت باشه .
این صفحه شاهده که من اینجا با نوک انگشتم برات نوشتم:
دوست دارم❤

#افسرمولا

ساعت 8.45 دقیقه صبح هست

توی یکی از ادارات بیمه ای بسیار نام آشنا نشستم

تا الان هر ارباب رجوعی اومده 

جواب سربالا شنیده و رفته 

تازه یارو زورش میاد جوااااب بده

آخرشم که پیرمرد دید جواب نمیگیره, گذاشت رفت

تا برسه به درب خروجی, رفت تو خودش و بعد گفت آقا ممنون .

این کارمند نامحترم عین بوقلمون زل زده بود به سیستم روبروش و اصلا جواب این اظهار لطف ارباب رجوع رو هم نداد

واااااقعا چتونه؟ 

یعنی 45 دقیقه از شروع کار امروزتون گذشته 

انقد زود خسته شدین؟؟

کاش میشد با همین دستام 

از پشت باجه یقه تونو بگیرم 

پرتتون کنم از پنجره بیرون

تا صدای گاو بدید


#تکریم_ارباب_رجوع_یعنی_کشک

#تامین

#اجتماعی



معمولا انتهای مطلب هشتک میزنن 

درسته

مطلبم تموم شده بود

اما همین الان 

یکی دیگه اومد 

گفتن اونیکه باید کار شمارو انجام بده مرخصیه برو یه روز دیگه بیا

گفت یعنی میره مرخصی دیگه هیچکس جاش نمیذارید؟

گفت نه 

آیشون با عصبانیت گفتن برا این مملکت متاسفم!!!


ارباب رجوع بعدی ایستاده جلوش

کارمند: اجازه بدید شبکه آوا رو بگیرم.دیرینگ دیرینگ هاااااای هااای


خب من برا این بیمه متاسفم که قراره درد مردم رو تسکین بده ولی اینطور خودخواهانه سلطنت میکنن کارمنداش .ان شاالله فقط شعبه این شهرستان اینجور بوده و بقیه شعب تکریم ارباب رجوع حالیشونهآرزو بر جوانان عیب نیست,هست؟




نمیدانم چه شد که امشب 

دلم خواست من هم جای لنز دوربین بنشیم 

و نگاهتان کنم.

کسی مرا نبیند 

اما من به شما خیره شوم 

اشک هایم امان دهند 

و چشمانم را تار و مواج نکنند 

شاید هم حق با چشمانم باشد 

وقتی دلی طوفانی شود 

در چشم سرریز می کند

آقاجان

دلم برایتان تنگ است 

کاش میشد دلتنگی را با سنجه ای ترازو کرد و گواهی اش را نگه داشت برای روز مبادا.

کاش میشد دلم را روی ترازوی دلتنگی میگذاشتم 

و گواهی اش را برایتان با قطرات بارش چشمانم مهر میکردم و میفرستادم خدمتتان .


آقای من سایه ات مستدام.


 

 

چند کلامی با شهید العلیاوی :

با دیدنِ فقط بخش کوتاهی از لحظه ی پیوستنت به حضرت ارباب دلم آتش گرفت بعد از شهید حججی و آن تصویری که سر بریده اش بر . شما دومین شهیدی هستید که تا آخرین لحظه ی عمرم از خاطرم پاک نخواهد شد. کاش میتوانستم سوار آن آمبولانس لعنتی شوم و فرسنگ ها شما را از این معرکه پر از گرگ و شغال و کفتارهای دور میکردم.کاش اگر این از دستم بر نمی آمد , لااقل عقب آمبولانس سلاحی , میله ای به دستتان میدادم تا آنطور مظلومانه به کپسول آتش نشانی . کاش میتوانستم مرزهای صوت و مسافت را بشکنم و با صدایی به بلندای تمام دنیا,همان لحظه ندای مظلومیتت را پخش کنم و یاری بطلبم .کاش آنجا بودیم و تکه تکه شان میکردیم تا دیگر جرأت نکنند حتی دستی با بی ادبی به سمتتان پرتاب کنند. دنیا فانی است و مرگ را همه ی نفوس خواهند چشید . اما رفتن بعضی ها که غرق در محبوبشان هستند جاویدشان میکند .خوشا به حال شما که جاودانه رفتید . سلام مارا به حضرت ارباب برسانید و بخواهید برایمان دعا کنند و بگویید دنیای فانی ما بی حسین (ع) غیر قابل تصور است 
چه رسد به آخرت .


#دل نوشته افسرمولا

 


گاهی دلم هوای راه رفتن در لابه لای ساعات و زمانه را می کندمثلا اربعین و محرم و صفر نیست اما دلم میخواهد کوله پشتی ام را از کمد بردارم ، زیپش را باز کنم ،کفش کتانی مشکی ام را بیرون بیاورم و ساعت ها نگاهشان کنم و غرق در مسیر نجف تا کربلا ،زیر کتری را روشن کنم و چای غلیظی دم کنم .تا دم نکشیده ،استکان شیشه ای کوچکی را تا کمر از شکر سفید کنم .من هوایی می شوم و دلم نشستن کنار باب ثعبان مسجد کوفه را می خواهد.نه کسی مرا میبیند نه کسی مرا میشناسد نه کسی مرا از آنجا می راند.این دل گاهی حال و روز مرا نمیخواهد درک کند

#افسرمولا


روزهای عجیبی رو داریم پشت سر میذاریم

مساجد خالی , دور کعبه خالی, حرم ائمه سوت و کور

همه توی خونه ها حبس شدن 

منتظر یک اتفاقن

یه معجزه 

که دوباره زندگیشونو برگردونه به روالِ عادی.

چقد در ناباوری یکی یکی خبر از دنیا رفتنِ افراد آشنا و غریبه توی اینستا و خبرگزاری ها میپیچه .

 

داشتم میخوندم که نوشته بود:

شهادت در حلب سوریه 

توسط اصابت موشک کرونت 

 

شهدا خیلی کارشونو خوب بلد بودن 

میدونستن این عمر بالاخره تموم میشه 

به قول حضرت آقا روغن ریخته رو نذر امامزاده کردن

 

اونا بخاطر خدا سینه سپر کردن برای حفظ حرم بی بی و کیلومترها دور تر از وطن به استقبالِ کورنت رفتن 

و مرگ رو در آغوش کشیدن ولی ما نشستیم تا کرونا بیاد مارو در آغوش بگیره و بی شهادت مارو با خودش ببره.

 

خدایا سرعتِ اتفاقات خیلی رفته بالا

شاید فرصت منم زیاد نباشه و درگیر این ویروس بشم

 

من نتونستم شکرتو بجا بیارم خدای من

بخاطر همه چی شکر 

هر نعمتی که دیدم و ندیدم 

اما یه تشکر ویژه میخوام کنم خدا 

خداجونم من ممنونتم که 5 سال اخیر پیاپی منو با پایِ پیاده راهی کربلای حسینت کردی 

همین.

 

#افسرمولا


خورشید هر روز با غروب 

فریاد می زند که صبح فردا

کسی شبیه مرا میبینی 

با من اشتباه نگیری

من هربار که غروب میکنم

خورشید دیگری می شوم 

رو به تعالی.

 

 

صبح فردا روزت را طوری بچین

که مانند دیروز نباشد 

مثل من 

رو به تعالی

 

 

#دل گویه های افسر مولا

 


 

واژه ها مدعی اند صاحب قدرت و نفوذ اند اما من سراغ دارم واژه هایی را که دست در دست هم, کنار یکدیگرند اما توان حمل عشق را ندارند, کم می آورند و زانو میزنند, من راهی جز این ندارم و دوباره همان واژه های کنار هم نشسته را تکرار می کنم:

"مولای من, دوستت دارم"

 

 

#افسرمولا

#امام_ _ای


این روزها

توی شهر

وقتی با چادرم قدم میزنم 
آماده باش هستم 
که هر لحظه 
اگر حمله ای شد 
بهترین واکنش رو داشته باشم 
اگه فیلم گرفتن 
با سرعت گوشیمو در بیارم
دنبال دوربین گوشی بگردم 
دست هام نلرزه و این کار رو با سرعت انجام بدم ؛ تپش قلبم رو کنترل کنم .
خلاصه چادرم عین سنگرم شده 
توی سنگر ؛ نمیشه بی خیال نشست 

امشب دلم بدجور گرفته
دلم میخواد حواسم به چادرم نباشه 
دلم میخواد بدون نگرانی قدم بزنم 
دلم میخواد خودمو و چادرمو به نسیمی بسپرم که از کربلا میاد 
انتهای شلمچه ؛درست بالای تپه ای که نوشته تا کربلا فقط ۱ سلام .

دلم میخواد چادرم خاکی بشه 
نه از کشیده شدن و لگدمال شدن 
نه!

دلم میخواد چادرم با خاک طلائیه خاکی بشه 
دلم میخواد چادرم با رمل های فکه خاکی بشه
می دونی چرا؟؟

چون اینجاها فوج فوج جوانان با غیرتی روی زمین افتادن که تک تکشون تو وصیت نامه هاشون یک خط از چادر مشکی من نوشتن 

چون اینجا کسی به چادر مشکی من چپ نگاه نمیکنه
با این همه ؛ یک راز بزرگ تو همین شهرهای ما هست 

که فقط با خون فاش میشه 

فارغ التحصیلان دانشگاه شلمچه و فکه و طلاییه و اروند کم نیستن

آرمان فقط یکی از این رازها بود.

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها