به خرابات روم بهر نگهداری دل

تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل

دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان

من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل

اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید

روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل

خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است

ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل

هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد

تنگ شد حوصله از بهر پرستاری دل

چه زیانها که نمودم ز ره دلخواهی

چه ملامت که کشیدم به هواداری دل

ای فنا چاره دردت نتوان کرد مگر

اشک خونین و دعای سحر و زاری دل

از : آیت الله ملاعلی معصومی همدانی (رحمه الله علیه)

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها